سامانسامان، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

پسرم سامان

خواب سامانی

خواب سامانی سامانی می خوام از خوابیدنت برات بنویسم . وقتی که تازه اومده بودی دنیا همه می گفتن چه پسر آرومی .(عمه ها ومادری)البته آروم بودی آخه عزیزم تو چهار هفته ای زود به دنیا اومدی .وهنوز فکر می کردی تو دل مامانی .مک زدنت به قدری ملایم و ظریف بود که اصلا کسی متوجه نمی شد که شیر می خوری. روزها به همین خوبی می گذشت .گل پسرم  کسی صدای گریه ی تو رو نمی شنید . تقریبا یک ماه و نیم داشتی که ختنه شدی .وقتی بردنت اتاق عمل به قدری جیغ کشیدی که دیگه نفست بالا نمی اومد.منم پشت در با گریه هات گریه می کردم خیلی صحنه ی وحشتناکی بود .  قبل از اون بابا می گفت باید همیشه به سامانی برسی و نذاری جیکش در بیاد و گریه کنه . ق...
21 تير 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم سامان می باشد