سامانسامان، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

پسرم سامان

گریه

  گریه   ای قطره های ظریف اشک،ای دانه های قیمتی عشق ،ای ژاله های صبحگاهی دل ،بیایید واین آتش جان سوزی که مرا فرا گرفته خاموش کنید . کوهستان هایی که چشمه های جاری دارند همیشه سبزو خرمند. مردمک چشمی که با اشک شستشو گردیده عالم محبت را پاک و منزه می بیند . روح وقتی مملو از خوشی یا تالم است تراوشی پیدا می کند  و تراوش آن اشک چشم است . و به این واسطه هر گریه ای از روی دل تنگی نیست . ...
16 خرداد 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم سامان می باشد