سامانی من امروز یاد گرفتی که بگی.... .gif)
سامانی من امروز یاد گرفتی که بگی....
نظرات (4)
شیما
17 خرداد 90 0:22
17 خرداد 90 0:22
>.gif)
خوب خاله جون لااقل یه چیزی برام می نوشتی که بدونم چی میگی شما که این قدر جوونی چرا این قدر بی حوصله ای با با ی تربچه هم همین زود ی ها بر می گرده نی نی که به دنیا بیاد فرصت سر خاروندن هم نداری چه برسه به این که نخوابی .الان می دونم تو فکر ی وهنوز نخوابیدی .شبت بخیر مامانم گفته باید زود بخوابی.
خوب خاله جون لااقل یه چیزی برام می نوشتی که بدونم چی میگی شما که این قدر جوونی چرا این قدر بی حوصله ای با با ی تربچه هم همین زود ی ها بر می گرده نی نی که به دنیا بیاد فرصت سر خاروندن هم نداری چه برسه به این که نخوابی .الان می دونم تو فکر ی وهنوز نخوابیدی .شبت بخیر مامانم گفته باید زود بخوابی.
.gif){kind=small}
نازنین نرگس نفس مامان
17 خرداد 90 1:18
17 خرداد 90 1:18
افرین به پسر گل من هم از دست شما تقلب کردم چند کلمه که یادم رفته بود به نازنین یاد بدم یاد دادم اون هم خوب یاد گرفت مثل ماه ممنون از شما سامان جون بازم بگو .gif)
مامان جون هر وقت خواستی کلمه ای را به دختر نازت نشون بدی شکل درستش روبراش بگواگه خودش هم جوری دیگه تلفظ کرد شما همیشه درستش رو براش تکرار کن زیاد هم با زبون بچه گونه با عسلت حرف نزن.
مامان جون هر وقت خواستی کلمه ای را به دختر نازت نشون بدی شکل درستش روبراش بگواگه خودش هم جوری دیگه تلفظ کرد شما همیشه درستش رو براش تکرار کن زیاد هم با زبون بچه گونه با عسلت حرف نزن.
مطلب بعدی
ماهی های بیچاره
مطلب قبلی
خاطرات و تصاویر سامان ماه به ماه ازیکسالگی به بعد
