سامانسامان، تا این لحظه: 14 سال و 8 روز سن داره

پسرم سامان

کار های جالب سامان تا سیزده ماهگی

1390/3/16 19:44
نویسنده : مامان سامان
477 بازدید
اشتراک گذاری

کار های جالب سامان تا سیزده ماهگی

نماز می خونه .(به سجده می ره وقتی میگی الله اکبر)

وقتی می گی دست خپل سامان دستاشو بالا می بره

پاشو نشون می ده جوراب هاشو بو می کنه می گه پف یعنی بو می ده

آتیش رو فوت می کنه

مو_بینی _دندون _گوش خودش رو نشون می ده

وقتی پشت در دستشویی رو میگیره وپشت اون به حالت نشسته یا سر پا وایساده و در می خاد به پاش بزنه می گی برو عقب ،عقب میره یا میگی بشین میشینه ( چون هر کس به دستشویی بره باید زود بیرون بیاد چون آقا پشت درو میگیره و اینقدر در میزنه و بعد گریه که باید نرفته برگردی .)البته اگه دزدکی بریم و نفهمه که از خوشحالی پر در می یاریم .

از پله بالا وپایین می ره

کتاب داستان ها شو قشنگ ورق می زنه و بعد از چند دقیقه دیگه اثری ازشون نیست و کاملا به جسد تبدیل شدن

با گوشی تلفن الو می کنه البته اگه موبایل باشه که اینقدر دکمه هاشو رو میزنه که پدرش در بیاد.

باهر آهنگ شادی در خونه وبیرون می رقصه

ضبط صوت پدر بزرگشو خاموش وروشن می کنه

در کوتاهترین زمان خودشو به کیس کامپیوتر می رسونه و دکمه خاموش رو میزنه و ........

 عاشق باز وبسته کردن در فریزر که اگه یه وقتی اونو ببندیم حسابی گریه می کنه .

مرتب سرش توی سطل برنجه ریخت وپاش می کنه.

عاشق بابا وماشینش

موها شو شونه می زنه

به خودکار وخط کش بابا علاقه ی ز یادی داره

شیشه شیر رو اصلا نمی گیره به جاش دست منو می گیره

مبل های خونه رو ویرون کرده

عاشق پرتاب کردنه

از مگس خیلی خوشش میاد

کارتنshaun the sheep  را خیلی دوست داره و با علاقه نگاه می کنه.

از دوش حموم می ترسه.توی وان که بشینه دیگه بیرون نمیاد اخه عاشق اب بازیه

اکثر وسایل خونه رو می شناسه با اشاره ی چشم نازش نشون میده .

تو تخت  نمی خوابه به ناچار رو زمین می خوابه شب ها جای منم اشغال می کنه تو خواب خیلی غلت می زنه بعضی مواقع از زیر مبل ومیز می کشمش بیرون .

خلاصه خیلی شبیه وروجکه مخصوصا اون موهای ناز وفر فریش

 کلاغ پر می کنه .بازی اتل متل توتوله را بلده هر وقت براش می خونم می زنه رو پاش.

 به غذا خوردن هیچ علاقه ای نداره .ولی کوچیک ترین چیزی رو که ببینه دهنش می ذاره ولذت می بره.

کرم ضد آفتاب وکرم محافظ پای بچه رو خیلی دوست داره.

 هر وقت خوابش بیاد به شدت گاز می گیره.وقتی هم برای شیر خوردن بلند می شه اول می شینه بعد دنبال من راه می افته و چند دور خونه رو می زنه.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

شیما
15 خرداد 90 23:35
الهی چه کارای نازی میکنه


سلام عزیزم
با اجازه من سری به وب شما زدم و دیدم که غمگینی و دوست داشتم این حرفارو برات بگم چون خیلی شبیه خودم هستی
مطمئنا تنهای خیلی سخت و عذاب آوره مخصوصا در این ایام که ما به توجه بیشتری نیاز داریم ... اما اگه اجازه بدی و مارو جز دوستای خودت قبول کنی ( البته قبلش باید تشکر میکردم که برام نظر گذاشتی که یادم رفت )می خواستم مطالبی رو برات بگم که شاید کمی آرومت کنه
1-خیالت راحت باشه که همه از این مشکلات و شاید از این سخت تر رو داشته باشند مثلا خود من در اوایل ازدواج مجبور بودم به دلیل شرایط کاری هر 15 روز یک بار همسرم رو ببینم که خیلی سخت بود پس خدا رو همیشه شاکر باش و بدون که شرایط سخت تری هم وجود داره
2-مطمئن باش و شک نکن که این شرایط و هر شرایط سخت دیگه ای زود گذر هستن و موقتی و به این فکر کن به زودی حتما شرایط بهتره میشه( به امید خدا )
3-خودتو رو همیشه سر گرم کن تا زیاد توی فکر نری و اگه فکر هم میکنی به مسایل خوب فکر کن ( برای بچه هم بهتره )
4- از نوشته هات معلوله که فقط به یک مسئله فکر میکنی چرا به این فکر نمی کنی که سال دیگه همین موقع داری با نی نی نازت بازی میکنی و........
ببخشید سرت رو درد آوردم .. بازم به ما سر بزن





نازنین نرگس نفس مامان
16 خرداد 90 1:24
سامان که کارای قشنگی میکنه حرف نداره از زیر مبل رفتن بگیر تا پرتاب کردن درسته مامان رو اذیت میکنه ولی شیرینی زندگی مامان و باباس الهی خاله قربون اون الله اکبر کردنش بره بعضی از کاراش هم شبیه دخمل منه میترسم به خصوص غلت زدن و اشغال کردن که من دیگه کنار اومدم با یه ابسیلون جاممنون از ویرانگری های سامان مخصوصا وقتی مامان پای کامپیوتره


واقعا شیرینی زندگی ما پدر ومادر ها هستند خدا همه اونا رو حفظ کنه عسلم چطوره ؟الهی زنده باشه
بردیا
16 خرداد 90 9:16
مامان سامان ممنون که به من سر زدی ماشاا.. سامان با اون موهای فرش خیلی با مزه س سامانو ببوس بای بای
مامان حسین
16 خرداد 90 19:49
الهی عزیزم
چه پسر گلی .قربون کارای قشنگت برم عزیزم


ممنون از خاله خوبم
مامان ماهان
17 خرداد 90 15:56
قربون شیرین کاریهات عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم سامان می باشد