سامانسامان، تا این لحظه: 14 سال و 11 روز سن داره

پسرم سامان

علت تاخیر

1390/6/26 21:30
نویسنده : مامان سامان
1,086 بازدید
اشتراک گذاری

با سلام خدمت همه دوستان

از همه دوستان سامان  و مامان خوبش واقعا ممنونم که همیشه به فکر شون هستن و اونارو مورد لطف و محبت خودشون قرار میدن . . راستش چند وقت پیش مامان سامان داشت یک مطلب جدید می نوشت . من هم تصادفی موقع نوشتن دیدم . و احساس کردم مطلبی که داره میزاره زیاد جالب نیست و گفتم که این مطلب رو نزاری بهتره و اونم قبول کرد و مطلب رو پاک کرد و بعدا فهمیدم که ناراحت شده بقیه ماجرو خودتون دیگه حدس میزنید حالاهم دیگه مدتی که وب سامان رو اپ نمیکنه  . البته من هیچ منظوری نداشتم و اون موقع هم مشکلی نبود و بعدا فهمیدم که ناراحت شده . امان از زنان زود رنج!!! حالا شاید این مطلب رو بخونه دوباره شروع کنه . راستی سامان هم تغییرات زیادی کرده خودتون ببنید.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

shima
28 شهریور 90 1:49
وای سامانی جون چقدر بزرگ شدهمامانیش دوباره واسخ پسریت بنویس


چشم دوباره می نویسم فقط به خاطر عزیز دلم.
مامان آريا
28 شهریور 90 15:04
اي جانم سامان جون خاله عكسات خيلي نازو خوشگلن ماماني بيا و با بابايي آشتي كن آخه ما گناه داريم از سامان بي خبر باشيم دلت مي ياد
دلمون حسابي براي سام جوني تنگ شده بود آخه


من به خاطر چنین دوستانی واقعا از ته دل سپاسگزارم که این قدر مهربونن.
مامان آرین
28 شهریور 90 16:01
هزاااااااااااااااااااااار ماشالا چقدر بزرگ شده توی این مدت . مامان سامان تو رو خدا قهر نکن دیگه این بابا ها همشون اینجوریند منظوری ندارن که فقط بلد نیستن حرفشونو چجوری بزنن آخه از دست بابای سامان ناراحتی ما چه گناهی کردیم آپ نکنی هااااااااان ؟ بیا دیگه خووووووب ؟


خیلی ممنونم راست می فرمایید همشون فقط بلدن ما رو اذیت کنن .با این طرز حرف زدنشون.


مامان آناهل
28 شهریور 90 17:06
اتفاقا منم همیشه سر میزدم و منتظر پست جدید سامان بودم. مامانی زود بیا دیگه . تازه سامان هم منتظره .


دوست عزیزم سپاسگزارم.
مامان ماهان
29 شهریور 90 0:27
دوست جونم سلام
ما منتظر نوشته هات هستیم
چقدر نازززززززززززززز شده سامان جون ببوسش


ممنونم دوست عزیزم سعی می کنم دوباره بنویسم اگه دل اجازه بده.
مامان آرین
30 شهریور 90 11:55
یه سوال دارم، اگه ممکنه به وبلاگ آرین برید و نظر بدین


وحیده مامان پارسا
30 شهریور 90 12:02
بیایم واسه آشتی کنون
راستی این مطلب رو کی نوشته؟بابای سامان؟امان از دست این مردا


بله بابای سامان نوشته حرف زدن که بلد نیستن فقط بلدن دل بشکنن و ایراد بگیرن.
مامان حسنی
30 شهریور 90 23:45
سلام کجایید خیلی دلمون تنگ شده هرچی اومدم دیدم اپ نشده جناب بابای سامان خان زنها زودرنج نیستن اگه درک بشن تحملشون خیلی زیاده امیدوارم با این پست جدید مامان جون دوباره بیادوبلاگ سامان را اپ کنه
من می خوام بلندبگم :
مامان سامان جون خیلی دوست داریم ومنتظرتو وآقاسامان گلمون هستیم زود زود زود بیا وازتغییرات گل پسر برامون بگو


سلام مامان حسنی جون منم دلم براتون تنگ شده از ته دل می گم. یه مدتی دل سرد شدم و اصلا تمایل نداشتم چیزی بنویسم آخه بابای سامان یه مدتیه خیلی گیر می ده .
مامان سید ابوالفضل
31 شهریور 90 2:08
maman amirali
31 شهریور 90 11:23
سلام عزیزم خوبین ؟چند وقتی واستون نظر نذاشتم چون فکر کردم شما از فینگیلیش که می نویسم خوشتون نمی یاد تا اینکه کامپیوترم درست شد و امدم خدمتتون .سامان جون ماشاله چه بزرگ شده خدا حفظش کنه .پس چرا دیگه مطلب نمی زارین ؟





ممنون که اومدید یه دل خوری باعث شد که دیگه ننویسم سعی می کنم باز هم بنویسم.
در ضمن من همیشه از نظرات شما استفاده کرده و خوشحال هم میشم




مامان علی خوشتیپ
3 مهر 90 14:16
آخی مامانی سامان مطمئنم قلب بزرگی داری و زود بابایی رو می بخشی.منتظر آپای جدیدت هستیم.
دلم نمیاد از تو وب برم بیرون چون میترم دیگه نتونم وارد شم
بوس برای سامان و مامان مهربونش


عزیزم ما خانم ها دل های مهر بونی داریم زود می بخشیم و همه چیز از دلمون بیرون می ره خوشتیپ ما رو هم ببوسید.
ثمين
4 مهر 90 11:45
سلام گلم!
ايشاله كه خوبي و خوش!
من توي وبلاگم ايده براي سيسموني و جشن تولد و تزيين غذاي كودك دارم اگه يه سر بزنيد خوشحال ميشم.
راستي!
اگه دوس داريد عكس ني ني خوشكلتونو رو ديوار دنياي نفيس به يادگار نصب كنيد يه سر به اينجا بزنيد:
http://2nyaienafis.niniweblog.com/pagegoodnini.php


گل من سلام چشم حتما سر می رنم مطمانم که جالبه.
مامان آريا
4 مهر 90 15:39
سلام ماماني خوب و مهربون پس چرا هنوز آپ نكردين شما سخت نگير مردها همشون بهونه الكي ميارن به دل ما رحم كن
بوس براي سامان خوشگل خاله


سلام عزیزم راست گفتید همشون بهونه گیرن چشم آپ می کنم .
مامان ابوالفضل
4 مهر 90 17:21
سلام به مامانی و بابایی و سامانی
مامانی قهر نباش و باز برای سامان جون بنویس که یه روز که بزرگ شد بشینه و ایشاالله بخونه
ماشاالله آقا سامان هم کلی بزرگ شده قربونش برم


ممنون که به سامان سر زدید چشم از این به بعد می نویسم.
نازنین نرگس نفس مامان
22 مهر 90 22:44
سلام به مامان سامان جون و سامان که دلم واسشون یه ذره شده بود


سلام عزیزم قربونت برم که این همه زحمت کشیدی منم دلم براتون تنگ شده ولی زیاد فرصت نمی کنم سر بزنم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم سامان می باشد