گریه
گریه
ای قطره های ظریف اشک،ای دانه های قیمتی عشق ،ای ژاله های صبحگاهی دل ،بیایید واین آتش جان سوزی که مرا فرا گرفته خاموش کنید .
کوهستان هایی که چشمه های جاری دارند همیشه سبزو خرمند. مردمک چشمی که با اشک شستشو گردیده عالم محبت را پاک و منزه می بیند .
روح وقتی مملو از خوشی یا تالم است تراوشی پیدا می کند و تراوش آن اشک چشم است .
و به این واسطه هر گریه ای از روی دل تنگی نیست .