خدا حافظی با شیشه شیر
خدا حافظی با شیشه شیر پسر نازنینم سلام بالاخره به اصرار ساسان مصمم شدم که شیر خوردن با شیشه رو ازت قطع کنم . البته دلم راضی نبود به زور بود .دیگه بابا این قدر از خرید شیر و پوشک شکایت کرد که من هم زدم به سیم آخر و هر دو تاش رو بهت ترک دادم. دو سه شب اول قبل از خواب حسابی سیرت می کردم و با کلک با فنجان بهت شیر می دادم تا دیگه دلت مم نخواد .خدا رو شکر خیلی اذیتم نکردی و کم کم با گرسنگی تو شب عادت کردی. فقط بلند می شدی و می گفتی :قوآن یه وقت هایی هم دلت می خواست می گفتی :پشه گاز گرفته. آخه بهت گفته بودم که پشه شیشه شیرت رو گاز گرفته و اون رو کثیف کرده . این طور شد که ...
نویسنده :
مامان سامان
18:24