پسرم سامان

  سامانی داره ورزشکار می شه     دوستان فکر نکنید که راستی راستی داره پرورش اندام کار می کنه. این روز ها وقتی که می خوام لباس های سامانی رو عوض کنم. بعد از این که لباسش رو در آوردم . پا به فرار می ذاره . بعد می ره قایم می شه . منتظر می شه که برم و بگیرمش . چون هوا گرمه زیاد دوست نداره که لباس بپوشه . بعد دست می زنه به سینش و می گه ممه. با هزار مکافات می گیرمش و لباسش رو تنش می کنم.   ...

  سامانی داره مرد میشه     خدار رو شکر   که این سال با همه سختی ها گذشت و باور کردنش سخته . سامان واقعا تا یک سالگی اذیت کرد . وفقط کسانی که خودشون بچه دارن میدونن چی میگم . آخه اون موقع از خیلی ها که بچه داشتن میشنیدم که میگفتن سخته  ولی آدم تا خودش تجربه نکنه نمی دونه چطوریه .ولی خدا رو شکر که تونستیم این مرحله رو پست سر بزاریم. وقتی پارسال همین موقع رو به یاد میارم  بدنم میلرزه . فکر کنم در حال تاب دادن دستی بودیم . از خیلی ها شنیدم که میگن بچه های باهوش بچگی نا آرومی دارن (شاید درست نباشه ) حالا دیگه سامانی داره وارد مرحله جدیدی میشه و این کاملا  قابل لمسه .     ...

  بعد ظهر های تابستان سامان     بعد از ظهرها که هوا خنک تر میشه، سامان برای هوای خوری و قدم زدن  بیرون میره. البته بعضی از مواقع  همراه دختر و پسر عمه هاش. سامان جون  بیرون از خونه دوست داره  به همه چی دست بزنه و  با دقت هر چی که روی زمین باشه حتی یک مورچه کوچیک  رو مورد بررسی قرار بده . گل و گیاه و چمن  از دستش در امان نیستند و تازه هم دویدن رو یاد گرفته و به محض انجام  عملیات های چریکی پا به فرار میزاره . آقا سامانه دیگه ....   ...

  این نی نی کیه؟     بله درسته، سامان در سال 1358 البته اشتباه نکنید این عکس ساسان بابای سامانه که تقریبا همسن الان سامان بوده همه میگن فتوکپی برابر اصل !!!!!!!! نظر شما چیه ؟    ...

  این هم از طرز خوابیدن سامانی     عزیزان قبلا براتون توضیح داده بودم که سامانی وقتی می خوابه چه فیلم هایی در میاره. تو تختش که اصلا وای نمی سه . روی تشک هم که براش میندازم آرومش نمی گیره. باید دورو برش رو پر کنم از انواع پتو و تشک. آخه وقتی قل می زنه یهو دیدی از تشکش افتاد و جیغش در میاد . یه روز من که خونه نبودم باباش همه ی رختخواب ها رو از دور و برش جمع می کنه . تا می ره دست و صورت بشوره می بینه که گریه می کنه . وقتی بر می گرده می بینه که از تشکش افتاده پایین . با کلی مکافات اونو دو باره می خوابونه. خلاصه شبها من باید سامانی رو زیر پای  خودم و زیر مبل پیدا ک...

سامانی چند روزیه مریضه   الان حدود یک هفته می شه که سامانی مریضه. دلش درد می کنه و اسهال داره . هر چی می خوره فوری دفعش می کنه. خیلی نگرونشم. هم چنان غذای درست و حسابی هم نمی خوره. دوبار هم بردمش دکتر . دکترش گفت :که ویروس رفته تو بدنش. از بس که هر چی آشغال و اسباب بازی می رسه دستش می زاره دهنش. سامانی یا مریض نمی شه اگه مریض هم بشه حسابی مریض می شه . مریضیش هم خیلی طول می کشه. مامان های مهر بون اگه در مورد اسهال و درمانش اطلاعاتی دارید  منم مطلع کنید . تجربیات و کارهای عملی که انجام داده اید و نتیجه داده از طلا با ارزش تره و من قدر  دان این تجربه ها ...

این هم ازدرد سر های شیر خشک عزیز دل مامان دیشب برای شیر بلند شدی منم با چشمای خواب آلوده برات شیر درست کردم. شیشه رو بهت دادم اما دیدم روت رو بر گردوندی . نگو که من سر شیشه رو با درش بر داشتم . تموم شیر هم ریخت روی سر و صورت و رخت خوابت . با این وضعیت وقتی دوباره بهت دادم دیگه لب نزدی . کلی دلم برات سوخت . دیگه از این به بعد سعی می کنم با چشم خواب الود برات شیر درست نکنم. ...